loading...
مدرسه راهنمایی شاهد گلستان شهرستان اندیمشک
محمد جواد پاپی بازدید : 254 شنبه 11 آذر 1391 نظرات (1)

نگاهی به زندگانی حضرت آیت الله العظمی محمد تقی بهجت

ولادت و تحصیلات

حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی بهجت فومنی از علما و مدرسین برجسته حوزه علمیه قم ، در اواخر سال 1334 هجری قمری در شهر فومن در خانواده ای متدین و متقی چشم به جهان گشودند . ایشان تحصیلات ابتدایی خود را در مکتب های شهرستان فومن گذراندند و همیشه از شاردان ممتاز بودند سپس به تحصیل علوم دینی پرداختند.

در سال 1348 هجری قمری به کشور عراق عزیمت نموده و در شهر مقدس کربلا رحل اقامت گزیدند . در شهر کربلا از محضر اساتید ادبیات ، فقه و اصول بهره مند گردیدند و تا سطوح عالی پیش رفتند

. از محضر علمای ربانی نیز استفاده های فراوان اخلاقی نمودند . اقامت ایشان در شهر مقدسکربلا تا سال 1352 هجری قمری به طوا انجامید . در این سال برای ادامه سطوح عالی و خارج راهی شهر نجف شدند و در سنین نوجوانی سطح مکاسب و کفایه را نزد اساتید فاضلی همچون آیت الله میلانی ، آیت الله شاهرودی ، آیت الله خویی به پایان رساندند و وارد حوزه درس مرحوم  حاج شیخ محمد حسین غروی « کمپانی » شدند .

از دیگر اساتید  حضرت آیت الله العظمی بهجت می توان از مرحوم آیت الله سید بوالحسن اصفهانی و مرحوم حاج شیخ محمد کاظم شیرازی ( نویسنده کتاب حاشیه مکاسب ) نام برد . ایشان علاوه بر فقه و اصول ، مسائل عقلی را نزد مرحوم سید حسین بادکوبه ای (نویسنده کتاب اشارات ابن سینا و اسفار )  تلمذ نمودند .

معظم له از همان اوایل ورود به نجف چنان به تزکیه ی نفس و مسایل اهتمام داشتند که به محضر عارف کامل سید علی قاضی باریافتند و مورد ملاطفت و توجه خاص استاد قرار گرفتند هم چنین در مدت اقامت در نجف اشرف علاوه بر جدیت در تحصیل و تهذیب اهتمام کامل به نوشتن تقریرات دروس بعد از درسشان داشتند و همزمان به تدریس تا سطوح عالی می پرداختند و با مرحوم حاج شیخ عباس قمی در تألیف سفینه البحار همکاری می کردند .

حضرت آیت الله العظمی بهجت در سال 1364 هجری قمری به ایران مراجعت نمودند و پس ازمدتی اقامت در شهر فومن به شهر مقدس قم عزیمت نموده و در این شهر ساکن گردیدند و محضر اساتید بزرگی چون آیت الله حجت را درک نمودند . حدود یک سال از اقامت معظم له در شهر مقدس قم نگذشته بود که آیت الله بروجردی وارد شهر قم شدند ، و ایشان همچون حضرات آیات امام خمینی و گلپایگانی از محضر آن مرجع عالیقدر بهره بردند و ضمن شرکت در درس به کار تدریس و تألیف نیز اشتغال داشتند و بسیار مورد احترام استاد بودند .

تألیفات

حضرت آیت الله العظمی حاج شیخ محمد تقی بهجت تءلیفات زیادی در فقه و اصول دارند که در زیر به تعدادی از آنا اشاره می شود :

1- یک دوره اصول

2- یک دوره صلاة

3- حاشیه بر مکاسب

4- یک دوره فقه فارسی

5- یک دوره طهارت

 

محمد جواد پاپی بازدید : 231 شنبه 11 آذر 1391 نظرات (1)

امام من و امام تو

پس از شهادت امام صادق علیه السلام ، ابو حنیفه به مؤمن طاق-که از شاگردان آن حضرت بود- به طعنه گفت:

امام تو از دنیا رفت.

مومن طاق فورا گفت:

اما امامک {...من المنظرین...الی یوم الوقت المعلوم }؛اما پیشوای تو (شیطان) از مهلت یافت‌گان است، تا آن روز معلوم.

 

 

آیه‌ای مناسب با سنگ قبر

سلطان محمود غزنوی، برای خود قبری ساخت و به یکی از نوکران گفت:

آیه‌ای مناسب پیدا کن تا بر روی سنگ قبر حکّ کنیم.

نوکر گفت:

قربان! بنویسید:

هذه جهنم التی کنتم توعدون: این همان دوزخی است که به شما وعده داده می‌شد.

 

 

این گور تو چنان که رسول خدای گفت

 

یا روضه‌ی بهشت است یا کَنده سعیر

 

 

 

پرسش ناراحت کننده

مردی قطعه زمینی در مجاورت زمین شخص دیگری داشت و هر سال، بخشی از زمین را ضمیمه‌ی زمین خود می‌ساخت. روزی صاحب زمین اولی به دومی گفت: علت نقصان و کاستی زمین چیست؟

دومی: مگر نشنیده‌ای که خدا می‌گوید:

او لم یروا انا نأتی الارض نقص‌ها من اطراف‌ها...

خنده کودک

آیا ندیدید که ما پیوسته به سوی زمین می‌آییم و از اطراف (و جوانب) آن کم می‌کنیم!؟

اولی گفت: پس علت افزونی زمین تو چیست؟

دومی:

{...ذلک فضل الله یؤتیه من یشاء...}؛ این فضل خداوند است، به هر کس (و شایسته ببیند) می‌دهد.

اولی: آخر چرا زمین تو هر سال بیشتر می‌شود و زمین من کم؟

دومی:

{یایی‌ها الذین آمنوا لا تسالوا عن اشیاء إن تبد لکم تسؤکم...}؛ ای کسانی که ایمان آورده‌اید !

از چیزهایی نپرسید که اگر برای شما آشکار گردد، شما را ناراحت می‌کند.

 

و والدی بلا ولد

مردی فرزند خود را به مکتب خانه فرستاد تا قرآن بیاموزد .  

روزی از فرزندش پرسید:به کدام سوره رسیده‌ای؟

گفت:

لا اقسم بهذا البلد و والدی بلا ولد؛((قسم به این شهر که پدرم بی فرزند است.))

پدر گفت:

به جان من که ، کسی که تو فرزندش باشی ، واقعا بلا ولد است.

 

عسل صد در صد طبیعی

کسی "ابوالعینا" را بر سر سفره‌ای که مردم نیز به پالوده عسل میهمان بودند، دعوت کرد.

ابوالعینا، پس از خوردن مقداری از آن، دید که چندان شیرینی ندارد، گفت:

عُمِلَت قبل ان {...اوحی ربک الی النحل...}؛

این پالوده قبل از آنکه پروردگار تو به زنبور عسل وحی(الهام غریزی)کند،ساخته شده است.

 

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    das

    شما نيز نويسنده سايت ما باشيد

    http://www.pwut.ac.ir/_layouts/1065/images/new.gifشما هم جزء کساني‌ باشيد که مي‌خواهيد مطلب خود را منتشر کنيد با ارسال مطلب خود ميتوانيد يکي‌ از ارسال کنندگان سايت باشيد تنها با فشار دادن ارسال مطلب شما هدايت ميشويد به بخش ارسال‌ها و مطلب خود را ثبت کنيد .

    ابتدا در سايت عضو شده تا پنل کاربري براي ارسال مطلب براي شما ايجاد گردد.

    آمار سایت
  • کل مطالب : 35
  • کل نظرات : 45
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 33
  • آی پی امروز : 5
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 7
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 102
  • بازدید ماه : 183
  • بازدید سال : 1,537
  • بازدید کلی : 77,803